![](http://fardayad.persiangig.com/image/fardanegar01/fadanagar3/new_folder/new_folder/320px-ByblosObeliskTemple.jpg)
فِنیقیان یکی از اقوام حامیتبار بودند که در حوزه دریای مدیترانه میزیستند. فنیقیان پیشه بازرگانی داشتند و مردمی آرام و با فرهنگ بودند. خط فنیقی که اینان با آن مینوشتند را مادر خطهای کنونی، البته به جز شرق آسیا میدانند.
فنیقیها تقریبا در دو هزار و پانصد سال پیش از میلاد از شمال شرقی خاورمیانهسر برآورده و بعدها در کرانههای دریای مدیترانه در لبنان سکنی گزیدند. فنیقیان خود را کنعانیان مینامیدن فنیقیه معرب phoinike) Φοινίκη) یعنی نامی است که یونانیها به این مملکت دادهاند و احتمالاً به معنای رنگ ارغوانی است و شاید هم با نام کنعان پیوند داشته باشد.
سازمان مملکتی آنان مناطقی بود که باید آنها را کشورشهر نامید. که مهمترین آنها صیدا، صور، ارواد و بوبلوس (جبیل) بود، فنیقیها در دیگر نقاط جهان نیز کشورشهرهایی داشتند که از سواحل شرقی افریقا تا کرانههای شمالی آن امتداد مییافت، کارتاژ و اوتیکه از جمله این نواحی بودند. آنها کم و بیش تحت تاثیر یا استیلای متناوب مصریها قرار میگرفتند.
از حیث تمدن فنیقیها چون بین دو ملت متمدن قدیم یعنی مصریها و بابلیها واقع بودند علوم و فنون زیادی از آنها اقتباس کردند. از شهرهای متعدد که در ساحل دریای مغرب بنا کرده بودند چندین شهر معروف شدند. فنیقیها به واسطه نفاق داخلی موفق نشدند دولت واحدی تشکیل دهند و هر شهر آنها امیر یا پادشاهی داشت. اما این قوم در دریانوردی شهرتی بسزا یافتند. شهر «صیدا» از قرن ۱۶ - ۱۳ (پیش از میلاد) واسطه تجارت شرق و غرب بود و «صور» پس از آن دارای همین مقام گردید.
مستعمرات و تجارتخانههای فنیقی در تمام عالم قدیم پراکنده بود. این مردم از طرف غرب تا جزیرههای بریتانیا و از طرف شرق تا تنگه بغاز و مالاکا در نزدیکی هندوچین تجارت میکردند، و بر اساس شواهدی که کشف شده در آفریقا نیز مستعمراتی داشتهاند.
فنیقیه چندین بار تابع مصریها گردید، بعد در قرن هشتم (پیش از میلاد) در تحت تسلط آشوریها و در اوایل قرن ششم (پیش از میلاد) به تصرف بابلیها درآمد، پس از آن در زمان کوروش تابع ایران گردید ولی فنیقیها به تابعیت ملل دیگر اهمیت نمیدادند زیرا دریاها و مستعمرات تحت اقتدار آنها باقی میماند. رقیب بزرگ این قوم، یونانیها بودند که در دریانوردی مهارت تام یافتند.
کشف رنگ ارغوانی و اختراع شیشه از ابتکارات این قوم است. اختراع الفبا را هم به آنها نسبت دادهاند ولی اکنون عقیده اکثر مورخان براین است که آنها الفبا را از عبریها اقتباس کردهاند. در کاوشهای «راس شمرا» مربوط به فنیقیها لوحههایی بدست آمده که خطوطی با علائم میخی بر آنها نوشته شدهاست. این علائم عبارت از سی حرف بیصدا هستند. این الفبای ابتدائی که در حدود ۸۰۰ سال پیش از میلاد به دست آرامیان افتاد، با تغییرات و تصرفاتی به اعراب، هندیان و ارمنیها انتقال یافت و زمینه پیدایش زبانهای نوشتاری قابل کاربرد را پدید آورد.
تابعیت فنیقیها از دولت ایران برای ایران دو فایده داشت، یکی اینکه کشتیهای آنها در اختیار ایران درآمد و از طرف دیگر فنیقیها تا پایان حکومت هخامنشی به ایران وفادار ماندند. کمبوجیه فرزند کورش از کشتیهای فنیقی استفاده کرد تا به مصر و یونان حمله کند. شهر صیدا که در زمان بختالنصر دوم آسیب زیادی یافته و پست شده بود و دیگر امیر یا پادشاهی نداشت. در این زمان از نو بلند شده دارای پادشاهی از خود شد که دربار ایران برایش معین میکرد.
بازرگانی
دریانوردان فنیقی هرگز در اندیشه آفریدن یک نیروی نظامی نبودند اما به سرعت توانستند نخستین امپراتوری بازرگانی جهان را پدید آورند. فنیقیها به دادوستد بیش از کشاورزی اهمیت میدادند که این امر ریشه در شرایط جغرافیایی این کشور دارد زیرا لبنان بر ساحل مدیترانه واقع شده و ناهمواریها و شرایط کوهستانی اجازه توسعه کشاورزی را نمیدهد.
دریانوردان فنیقی در سواحل سوریه و آفریقا و جزیره کرت و جزایر یونان دریانوردی میکردند و کار آنها صید صدفهای مخصوصی بود که از آنها رنگ ارغوانی به دست میآمد. تهیه رنگ پارچههای پشمی ارغوانی در آن موقع مخصوص کارگاههای صیدا و صور بود. همچنین بازرگانی و دادوستد عطریات، فلزات، سنگهای قیمتی، چوب لبنان و دیگر فرآوردههای خاورزمین و بردهفروشی بدست آنها صورت میگرفت. مهارت فنیقیها در امور بازرگانی سبب شد که اکثر بازارهای آن روز از مشرق مدیترانه تا اسپانیا، بدست آنها باشد.
دین
مذهب فنیقیها بر پایه بتپرستی بود و آیینهای زیادی از بابل برگرفته بودند. در میان خدایان آنها در درجه اول «بعل» یا خدای آسمان بود که او را «ملکارت» یعنی پادشاه خدایان میخواندند. از خدایان مونث بیش از سایرین «آستارت» را میپرستیدند که همان ایشتار (ایستار) بابلیها است. این الهه را ملکه آسمان و نیز خدای زاد و ولد میدانستند. از سایر خدایان «ال» رب النوع سامیها معروف بود که در صیغه مونث «الات» میگفتند.
در شهرهای فنیقی و سایر مراکز بازرگانی آنها طلسمها و نظرقربانیهائی که شبیه آنها در مصر نیز معمول بوده پیدا شده و این امر باور آنها به افسونگری و جادو را نمایان میکند. گذشته از روحانیان فنیقی، عدهای از مردم آن زمان به پیشگویی و کشف و کرامت اشتغال داشتهاند. از مهمترین افسانههای آن دوره افسانه ادونیس و عشتروت است.
ادونیس به جنگل واقع در بالای کوه میرود تا با دیو مبارزه کند. عشتروت که الهه زیبایی بود رد دامنه کوه به انتظار میماند و کنار یک رودخانه مینشیند. مدتی میگذرد متوجه میشود که رنگ آب رودخانه به قرمز تبدیل شده و میفهمد که ادونیس توسط دیو کشته شدهاست. به نشانه خون ادونیس لالهها در کنار رودخانه میروید و ازآنروز نماد شهید شناخته میشود.
پیوندها با ایران
در حدود ۵۵۰ پیش از میلاد مسیح هخامنشیان لبنان را فتح کردند و معبد آیشمون واقع در نزدیکی شهر صیدا و ۲۰کیلومتری جنوب بیروت - هرچند که آثار کمی از آن مانده - یکی از آثار این دودمان میباشد. هخامنشیان این مکان را به یادبود بزرگداشت آیشمون که مورد احترام و تقدس فنیقیها بود، برپا کردند.
کمبوجیه پیش از حمله به کشور یونان لازم دانست بجنگ فرعون مصر که یونانیان آسیای صغیر را به شورش برمیانگیخت برود. فنیقیان نه تنها کمبوجیه را در جنگ برعلیه مصر با کمبوجیه همراهی کردند بلکه در جنگ بر ضد لیبی نیز شرکت جستند، هرودوت توضیحات زیادی دربارهٔ امتیازاتی که شاه ایران به فنیقیان بخشیده بود میدهد.
در جلسات مشاورهٔ جنگی پادشاهان فنیقی شهر صیدون و شهر تیر در نخستین جایگاه پشت سر شاه شاهان مینشستند وقتی کمبوجیه تصمیم بجنگ با کارتاژ گرفت فنیقیان خود را کنار کشیدند و اظهار داشتند که نمیتوانند بجنگ فرزندان خود بروند. شاه شاهان برای رعایت احساسات فنیقیان و بدون توجه به مخالفتهای شاهان دیگر از حملهٔ دریائی به کارتاژ صرفنظر نمود و دست بیک حملهٔ زمینی زد که موفقیتی بدست نیامد. امری طبیعی است که پادشاهان صیدون ضمن این لشکرکشیهای تابوتهای تابینت و اشمونازار را از مصر همراه خود آورده باشند. قسمت آخر نوشتههای تابوت اشمونازار دقیقا حکایت از ساختمان معبدهائی در اشمون و آشتر در نزدیکیهای آین- ایدلال در نزدیکیهای شهر صیدون میکند. امروزه نیز آب از زیر معبد اشمون میگذرد. بوداشتارت فقط به نوسازی یا وسعت دادن معبدی که پدر بزرگش اشومانازار ساخته بود پرداخت.
ایرانیان در قبال کمکهای فنیقیان امتیازاتی به ایشان دادند چنانکه داریوش بزرگ هنگام سازمان بخشیدن به شاهنشاهی هخامنشی صیدون را مرکز پنجمین ساتراپی قرار داد که وسعت آن تا سرزمینهای دوردست در امتداد فرات گسترده بود. فنیقیان نیز در عوض کمک شایانی به شاه بزرگ کردند. ناوگان ایشان نقش بسیار مؤثری را در نبردهای داریوش بزرگ و پس از او در پیکارهای خشایارشا ایفا نمود.
هنر ایران در سرزمینهای فنیقیه حتی در کارهای هنری کم اهمیت نیز تأثیر نمودهاست. سکههای شهر صیدون تصویر شهریاری را نشان میدهد که در یک ارابه ایستاده و جامه او جامه شاهنشاه ایران است. یک نفر با کلاهی مخروطی شکل شیوه فنیقی پشت ارابه دیده میشود. نوشته روی سکه مرکب از دو حرف فنیقی اول اسم شاه ابد اشتارت یا بوداشتارت است و این رسمی از فنیقیان بود که در دوران شاهنشاهی هخامنشیان گسترش یافت.
نزدیک همانجائی در قرن گذشته تابوت اشمونازار کشف شد گور ناشناختهای پدیدار گردید که درون آن قطعه زینتی جواهر مانندی مربوط به اواخر سده پنجم پیدا شد. این جواهر دارای یک حلقه نقرهایست که بر روی آن چنگالی از طلا درست شده که سنگ آماتیس بزرگی را دربرمیگیرد.
روی سنگ آماتیس یک ربةالنوع در حالیکه روی تخت پادشاهی نشسته است دیده میشود و جلوی او یکنفر در حال نیایش قرار دارد و بر زمینه سنگ علامتهای مربوط به ستارهشناسی وجود دارد. حالت و طرح جامهها بروشنی تحت تأثیر هنر ایران قرار گرفتهاست. همچنین در ویرانههای شهر بیبلوس یک پایه مجسمه فنیقی پدیدار گشت که قسمت فوقانی آن (یهاومیلک شاه) را هنگام پرستش در مقابل (بالات) نشان میدهد که در ان لباس و کلاه شاه کاملا از هنر هخامنشی الهام گرفته و همانند جامههایی است که بر تصویر شاه در سکههای شهر صیدون دیده میشود.
دیری نمیپاید که در سدهٔ چهارم پیش از میلاد سرزمینهای فنیقیان در شورشهای ساتراپها شرکت جستند و چون ساتراپهای دیگر دست از شورش برداشتند فنیقیان تصمیم بر ادامه شورش گرفتند و رهبری شورش را به استرابون پادشاه هیدون واگذاردند. پس از این شورش بود که اردشیر سوم به صیدون حمله کرد و آنجا را به آتش کشیده شد. هنگامیکه اسکندر با داریوش سوم جنگید چند فرمانروای فنیقی فرمانبردار ایرانیان بودند لکن تمام ملت فنیقیه بیش از پیش به یونان دلبستگی یافته بود. اسکندر از بیم آنکه پادشاهان فنیقیه جنگ را به کرانههای یونان بکشانند و یا عناصر ناراضی آنجا متحد گردند و بویژه برای از میان برداشتن نیروی اقتصادی و دریائی فنیقیان در قلب کشورشان، دست از تعقیب داریوش سوم که بجانب کرانههای فرات عقبنشینی میکرد برداشت و خود به کرانههای کشور فنیقی روآورد.
با وجود پیروزیهای اسکندر و اشغال کشور هخامنشیان تا مدتهای مدید پس از وی یادگارهائی از هنر هخامنشی در کشورهای فنیقی برجای ماند. شش سده پس از دوره هخامنشی بار دیگر نفوذ ایرانیان با آئین مهرپرستی به کرانههای فنیقی بازگشت. معبد مهری صیدون بهترین نمونه و گواه چنین نفوذی است و بتازگی هم نوشتهای مربوط به آئین مهرپرستی در معبد اشمون بدست آوردهاند.
منابع:
گلی زواره قمشهای، غلامرضا: جغرافیای کشورهای اسلامی. در نشریه: «درسهایی از مکتب اسلام». مهر ۱۳۸۱، سال ۴۲ - شماره ۷. (از صفحه ۴۲ تا ۴۸).
حمدان، محمود - ترمس، محمد - رئوف، عادل: لبنان از فنیقیه تا حزبالله: آشنایی با کشور لبنان و ریشههای جنبش حزبالله. در: نشریه: «سوره»، شهریور ۱۳۸۵ - شماره ۲۷. ص۱۱
شهاب، موریس: تاثیر فرهنگ و تمدن ایرانی بر کرانههای سرزمین لبنان. در نشریه: «بررسیهای تاریخی»، خرداد و تیر ۱۳۵۱ - شماره ۳۹. (از صفحه ۱۵ تا ۲۲). در مالکیت عمومی به خاطر قدمت.
تاریخ ایران باستان - حسن پیرنیا
لوح فشرده لغت نامه - دهخدا
نظرات شما عزیزان:
موضوعات مرتبط: تاریخ
برچسبها: علوم اجتماعیفنیقیهافِنیقیانبازرگانیدینپیوند با ایران