پیشینه تاریخی ایران كشوری كه اكنون ایران نامیده می شود، در واقع بخشی از ایران تاریخی است؛ مرزهای ایران تاریخی، از سمت مشرق تا رود سند، از شمال شرقی تا رود جیحون یا آمو دریا (ازبكستان)، از شمال غرب تا قفقاز و ماورای قفقاز و از غرب تا ساحل فرات و بخشی از آسیای صغیر و بین النهرین گسترده بوده است. تنها مرز تقریباً ثابت ایران در طول چند هزار سال تاریخ كهن این سرزمین، مرزهای جنوبی آن یعنی خلیج فارس است. نام این خلیج، از تاریخ كهن و پیوستگی دیرینه آن با ایران حكایت می كند. به این ترتیب، ایران در طول چند هزار سال، بیش از 5/2 میلیون كیلومتر مربع وسعت داشته و معمولاً از آن با نام فلات ایران یاد می شده است. اهمیت این مرز و بوم كهن در طول تاریخ علاوه بر وسعت آن، ریشه در ویژگی های مهم دیگری دارد. این ویژگی ها را از جنبه های مختلف می توان تجزیه و تحلیل كرد؛ از جمله:
.1 یكی از خطوط بزرگ ارتباطی جهان ایران كشوری نیمه كوهستانی است و از اطراف با بین النهرین، روسیه، هندوستان، چین و خلیج فارس ارتباط دارد. به دلیل همین ویژگی، ایران یكی از مراكز مهم خطوط ارتباطی برای اتصال مشرق به مغرب جهان به شمار می آید. قدیمی ترین جاده تجارتی جهان، جاده ابریشم، از این سرزمین می گذرد. این ویژگی های مهم سبب شده است كه ایران در طول تاریخ همواره مورد توجه سایر دولت ها و ملت ها قرار گیرد.
.2 تنوع و گوناگونی طبیعی و منابع معدنی سرشار آب و هوای ایران از تنوع و گوناگونی فراوانی برخوردار است. این ویژگی همواره زندگی ساكنان این مرز و بوم را تحت تأثیر قرار داده است. وجود دشت های هموار در كنار كوه های بلند، جنگل های انبوه در كنار بیابان های بی آب و علف، آب و هوای سرد و خشك در كنار آب و هوای گرم و مرطوب، مرزهای متنوع آبی و خشكی، انواع زندگی گیاهی وجانوری ومنابع طبیعی و معدنی از مظاهر این تنوع و گوناگونی است.
.3 تمدن سازی و نقطه تلاقی تمدن های بزرگ ایران در طول تاریخ به دلیل موقعیت خاص تاریخی و جغرافیایی، همواره از مراكز مهم تمدن ساز در جهان به حساب آمده و نام آن در كنار تمدن های كهن؛ چون آشور، كلده، بابل، سومر، مصر یونان و فینیقیه با عظمت یاد شده است.
تأسیس جامعه ایرانی و حكومت در ایران باستان به درستی نمی دانیم كه زندگی انسانی از چه زمانی در ایران وجود داشته است. قدیمی ترین آثار شناخته شده و به دست آمده از زندگی انسان در این سرزمین مربوط به دورانی است كه انسان در غارها می زیست و از سنگ به عنوان ابزار و آلت تأمین معیشت و دفاع از خود استفاده می كرد. این آثار از چگونگی زندگی انسان هایی حكایت می كند كه شاید هزاران سال پیش در ایران زندگی می كردند. بیشترین آثار به دست آمده به دورانی مربوط می شود كه جامعه های انسانی به ساختن بناها و ابزارهای فراوان و ایجاد مراكز تجمع شهری و روستایی اقدام كرده اند (حدود پنج یا شش هزار سال پیش). ویرانه های معروف به تپه سیلك در نزدیكی كاشان، شهر سوخته در سیستان، مجموعه های عظیم و گران بهای ایلام قدیم در بخشی از لرستان و خوزستان امروزی و. . . نشان می دهند كه این سرزمین، قدمت تاریخی ارزشمندی دارد و ساكنان این مرز و بوم وارث تمدنی عظیم و باستانی هستند. ایرانیان باستان دارای ویژگی های زیر بوده اند: .1 توانایی در ساختن شهرها و آشنایی با اصول شهرسازی؛ .2 مهارت در سفالگری و نقاشی؛ .3 برخورداری از نظام و آیین های ویژه مذهبی؛ .4 آشنایی با داد و ستد و بازرگانی؛ .5 شناخت انواع فلزات؛ .6 توانایی در ایجاد شبكه های آب رسانی؛ .7 داشتن روابط اقتصادی، فرهنگی و سیاسی با تمدن های همسایه. از حدود سه هزار سال پیش با مهاجرت اقوام آریایی به این سرزمین، دوران جدیدی از تاریخ كشور ایران آغاز شد. عواملی كه سبب مهاجرت آریاییان به این سرزمین شد عبارت اند از: الف - سرما و یخ بندان شدید و مستمر در نواحی شمالی فلات ایران (جنوب سیبری) ب - كمبود چراگاه برای دام ها و احشام آریایی ها پ - افزایش جمعیت ت - درگیری های قومی. آریایی ها مردمی دامدار و كوچ نشین بودند. آنها طی صدها سال و به دنبال آشنایی با ساكنان قبلی ایران، به یكجانشینی و كشاورزی، شهرسازی و تشكیل حكومت روی آوردند. نام ایران و تأسیس جامعه ایرانی ریشه در این زمان دارد و یادآور هزاران سال تكاپوی نسل های گذشته در نگهداری نسل به نسل این سرزمین تا به امروز است. 2 ایرانیان پس از مدتی دریافتند كه برای ایجاد زندگی ای آرام و روبه رشد و تأمین امنیت، بیش از هر چیز به اتحاد و تشكیل حكومت نیاز دارند؛ زیرا، دولت هایی چون آشور در همسایگی آنان بودند كه پیوسته به نواحی اطراف حمله می كردند. به این ترتیب، حكومت های ایرانی پدید آمدند و در تاریخ به حكومت های ایران باستان معروف شدند.
از عهد باستان تا آغاز دوران اسلامی - یعنی در فاصله زمانی حدود 1400 سال -رویدادها و تحولات بی شماری در ایران به وقوع پیوست. مهم ترین این رویدادها عبارت اند از: .1 شكل گیری جامعه ایران و هویت ایرانی؛ .2 تأسیس حكومت های مقتدر؛ .3 ظهور تمدن های پایدار و با دوام؛ .4 رشد فرهنگی و اقتصادی ایران. با وجود همه این دستاوردها، جامعه عهد باستان ایران به دلایل متعددی از هم گسیخته شد و با ورود اسلام به این سرزمین، وارد مقطع مهم دیگری از تاریخ گردید. بررسی و تجزیه و تحلیل علل و عوامل سقوط تمدن ایران باستان یكی از مباحث بسیار مهم تاریخ این مرز و بوم است. برای شناخت روشن علل و عوامل گرایش ایرانیان به اسلام و پذیرش آن، و سقوط ساسانیان، و جذب و آمیختگی فرهنگ و تمدن ایرانی در اسلام، درادامه این بحث نخست اوضاع جامعه ایرانی در عهد ساسانیان و زمینه های سقوط این سلسله را بررسی خواهیم كرد. و در بحث بعدی به نقش متقابل اسلام و ایران می پردازیم. بسیاری از مورخان و محققان تاریخ ایران تردیدی ندارند كه عصر ساسانی بعد از دوره انوشیروان، مسیر انحطاط تاریخی خود را آغاز كرد. این سیر انحطاط تاریخی در دوران سلطنت خسروپرویز شتاب بیشتری یافت و باعث شد كه این سرزمین كهنسال با دنیای باستان به تدریج وداع كند و به دنیای جدیدی قدم بگذارد. مهم ترین دلایل انحطاط جامعه ساسانی را می توان درعناصر زیر جست وجو كرد.
.1 اشرافیگری و غرق شدن در فساد ظهور روح اشرافیگری و غرق شدن در فساد، طمع و تجاوز به حقوق مردم و غرور كاذب و غفلت حكومت از بهبود وضع موجود و غرق بودن در عیش و عشرت و فساد از دلایل بارز انحطاط و سقوط جامعه ساسانی بوده اند. این عوامل و یأس شدید مردم از اصلاح امور و از بین رفتن روح وحدت جامعه - به دلیل ظهور عقاید و مرام های تازه- پیكره جامعه ساسانی را سست كرد. در نهایت، عدالت جویی اسلامی روح فردپرستی را مهار كرد و خرافات جای خود را به ایمان اسلامی داد و دوره جدیدی در ایران آغاز شد.
.2 ظلم و ستم دربار و فاصله طبقاتی در زمان ساسانیان بر اثر دورشدن حكومت از مردم، افزایش فاصله طبقاتی و ناخرسندی مردم از حكومت، به دلیل تحمیل مالیات های سنگین، و پرداخت هزینه های جنگ های فرسایشی، یكی دیگر از زمینه های انحطاط سلسله ساسانی فراهم آمد. در این زمان، به سبب وجود فاصله طبقاتی فراوان، رفتن از یك طبقه به طبقه دیگر محال بود. از طرف دیگر، رقابت برخی مدعیان سلطنت و قدرت - اعم از شاهزادگان و درباریان و سرداران- موجب ازدیاد ظلم و ستم و- به هدر رفتن خون های زیاد شد.
.3 نارضایتی عمومی و قیام های سیاسی و دینی مورخان معتقدند جامعه ساسانی و اوضاع اجتماعی و فرهنگی آن روز به قدری خراب بود كه تقریباً اكثر مردم از آن ناراضی بودند. به دلیل همین نارضایتی، در این دوران قیام های دینی و سیاسی علیه حكومت ساسانی به وقوع پیوست. قیام مانویان و مزدكیان و شورش بهرام چوبین و ظهور درگیری های ملوك الطوایفی در سرزمین وسیع ایران نشان دهنده اوضاع پریشان جامعه ساسانی و ناتوانی شاهان این سلسله در اداره كشور است.
.4 انحطاط مذهبی و فرهنگی آیین های فاقد روح حقیقی با ایجاد یك جامعه طبقاتی، یكی دیگر از عوامل نابودی جامعه ساسانی بود. انحصار تعلیم و تعلم در دست موبدزادگان و اعیان به قدری بود كه ملت ایران هیچ گاه نمی توانست از صمیم قلب به این آیین عقیده داشته باشد. حتی برخی محققان گفته اند كه چنان چه اسلام در آن وقت به ایران نمی آمد، باز هم این كشور در آستانه تغییر مذهب قرار داشت.
.5 جنگ های طولانی ایران وروم مسیحی جنگ های فرسایشی و ضعف اقتصادی مردم به دلیل كشتار، ویرانی و خسارت های ناشی از جنگ، یكی از عوامل انحطاط و سقوط سلسله ساسانی بود. دعوی ساسانیان بر فرمانروایی بر سرزمین هایی كه تا دریای مدیترانه گسترده بود و قبلاً جزء امپراطوری هخامنشی محسوب می شد و دست اندازی های رومیان به ارمنستان، گرجستان و ماورای قفقاز كه جزء سرزمین ایران بود به بهانه دفاع از مسیحیت، از انگیزه های كلی منازعه میان ایران و روم به شمار می آمد. این جنگ های طولانی در نهایت ارمغانی جز نابودی ذخایر ملی، ویرانی و كشتار مردم به همراه نداشت. در طول دوره ساسانی، به خصوص در اواخر این دوره، مردم از این همه جنگ و ستیز به تنگ آمده و به دنبال روزنه ای برای رسیدن به آرامش بودند. در چنین شرایطی اسلام با روح توحیدی و با انگیزه بازگشت به فطرت و برقراری عدالت پا به جامعه ایران گذاشت و روح تشنه ایرانیان را سیراب كرد.
نظرات شما عزیزان:
موضوعات مرتبط: تاریخ
برچسبها: علوم اجتماعیکهن ترین تمدنایران